مدرسه را برای دانش آموز جذاب كنیم
كودكان امروز، لازم است بزرگسالانی خلاق و مبتكر باشند، زیرا جهان به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و آنان نیاز دارند برای رویارویی با مشكلات و فائق آمدن بر آنها خلاقانه فكر و عمل كردن را بیاموزند.
بیشتر بزرگسالان هیچگاه فكر نمیكنند كه چگونه میتوانند خلاق و مبتكر شوند، زیرا نه یك رشته هنری خاص را كه منجر به شكوفا شدن استعدادهای آنها شود، دنبال میكنند و نه سعی دارند میان دانستهها و پدیدههای محیطیشان ارتباطی جدید برقرار كنند. در صورتی كه خلاقیت، ابتكار و نوآوری مرحلهای از رشد عقلی است كه میتواند منجر به ساخت و ایجاد موقعیتی برای راحتتر زیستن شود. همه ما از حاصل فكر افراد خلاقی كه در گذشته به نحوی از قدرت تخیل، تفكر و برقراری روابط میان آنها استفاده كردهاند، بهره میبریم. آنها آنچه را كه نبوده، ولی قابلیت بودن را داشته است، ساختهاند.
برای خلاق بودن نیازی به داشتن هوش و ذكاوت بالا نیست. به عبارت دیگر، یك فرد خلاق الزاما فردی باهوش نیست، بلكه تنها با استفاده از تجربه، آزمایش و البته كنجكاوی و بررسی درباره پدیدههای محیطیاش قوه خلاقیت و ابتكار خود را متجلی میسازد.
خلاق بودن به معنای ایجاد تغییراتی در محیط برای كشف ناشناختهها و روابط جدید است. كودكان ذاتاً خلاقاند، به شرط آنكه بتوانیم شرایط و موقعیتی برایشان فراهم آوریم كه سرشار از ایدهها و ابتكارات جالب باشد و آنها بتوانند بدان وسیله استعدادها و مهارتهای ناشكفته خود را شكوفا سازند و فرصتی برای رشد و پرورش نیروی خلاقانهشان پیدا كنند.
كودكان، تخیلات، ایدهها و افكار خود را به به كار گرفتن روشهای گوناگون و خاص خود بیان میكنند. آنها نقاشی، میكشند داستان مینویسند، نقش بازی میكنند، یك قطعه موسیقی میسازند، كاردستی درست میكنند، و یا مسأله حل میكند. كودكان برای ارائه كارهای خلاقانه خود نیازمند ایده و اطلاعات خاصاند كه با تركیب كردن آنها بتوانند قوه ابتكار و نوآوریشان را نمایش دهند. كتاب، بازیهای گوناگون، لوازم و مواداولیه خام، نوارهای موسیقی عروسكهای نمایشی و... همگی میتوانند انگیزه و عاملی برای احیا و بروز خلاقیت هنری ـ علمی بچهها باشند.
اسباب بازیها و وسایلی كه ساخته فكر بزرگسالانند، هیچگاه نمیتواند خلاقیت كودك را برانگیزند.
تجاربی كه كودكان در سالهای اولیه رشدشان از محیط كسب میكنند، اندوختهای برای تفكر خلاقانه آنان به حساب میآید، هر قدر این دانستهها و اطلاعات بیشتر و متنوعتر باشد، پیش زمینه بهتری برای پرورش و بروز خلاقیت در خود ذخیره خواهند كرد.
تعریف خلاقیت
قبل از ورود به موضوع بررسی راههای ایجاد خلاقیت، ارائه تعاریف گوناگونی كه از آن شده است و نیز عوامل موثر بر آن ضروری مینماید. دانشمندان و صاحبنظران تعاریف متعدد و متنوعی از خلاقیت ارائه دادهاند كه در زیر به برخی از آنها اشاره مینماییم.
پاپالیا خلاقیت را در دیدن چیزها با یك نظر نو و غیرمعمولی و دیدن مشكلاتی میداند كه هیچ كس دیگر وجود آنها را تشخیص نمیدهد و سپس ارائه رهیافتهای جدید، غیرمعمولی و اثر بخش را ذكر میكند.
موریس دبس معتقد است خلاقیت فرآیندی فكری است كه مربوط به تفكر واگراست كه تحلیل را به كار میبرد و نوآوری را در سطوح مختلف افزایش میدهد. ارلیچ میگوید: خلاقیت عبارت است از تجدید سازمان تجاربی كه منحصر به فرد بوده و متفاوت از دانستههای قبلی است. اندرسن خلاقیت را عمیقتر كردن، دوباره نگاه كردن و خط زدن اشتباهات معنی میكند و مكنیون معتقد است خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو است، باید مشكل گشا باشد و متبكرانه صورت گیرد. گیلفورد خلاقیت را مجموعهای از تواناییها و خصیصهها میداند كه موجب تفكر خلاق میشود. به عقیدهی تایلور، خلاقیت شكل دادن به تجربهها در سازمانبندیهای تازه است. استین خلاقیت را فرآیندی تعریف میكند كه نتیجه آن كار تازهای است كه توسط گروهی در یك زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت بخش مقبول واقع میشود.
مایرووایز برگ عقیده دارند خلاقیت توانایی حل مسایلی است كه فرد قبلا حل آنها را نیاموخته باشد. بسیاری از افراد هنگامی كه عبارت شخص خلاق را میشنوند احتمالاً فردی مشهور و خارقالعاده را در نظر دارند كه كارهای غیرمعمولی و شگفتانگیز و غیر مترقبه انجام میدهد. با این طرز تفكر خلاقیت فقط در اختیار عده خاصی قرار گرفته و نشان میدهد كه تعداد بسیار كمی از افراد میتوانند خلاق باشند، در حالی كه خلاقیت فرد را توصیف نمیكند بلكه ایده و تولیدش را كه به طرز مناسبی تازگی دارد تعریف میكند. بدین معنی خلاقیت چیزی نیست كه در اختیار گروه خاصی از افراد باشد بلكه یك ظرفیت ذهنی است كه همگی افراد نسبت یا درجهای از آن را در اختیار دارند و با تربیت صحیح میتوانند آن را شكوفا كنند و به فعلیت برسانند.
رابرت استین میگوید: من بعد از 20 سال تحقیق و بررسی دریافتهام كه همه انسانها از قوه خلاقیت برخوردار هستند و استثنایی وجود ندارد. به عبارت دیگر میتوان این گونه نتیجه گرفت كه خلاقیت ذاتی نیست، فقط ممكن است عدهای از خلاقیت بیشتری برخوردار باشند و بقیه میتوانند در صورت پرورش مطلوب از خلاقیت مناسب بهرهمند شوند.
عوامل موثر بر خلاقیت
1ـ علاقه: كارهای خلاقانه به استناد تحقیقات همیشه با علاقه زیادی همراه بودهاند.
2ـ اطلاعات: خلاقیت فعالیتی فكری و در عین حال مبتنی بر اطلاعات است. اگر تفكر را عامل یا جریان اصلی خلاقیت بدانیم اطلاعات نیز ماده اولیه یا اساسی آن محسوب میشود.
3ـ انگیزه: با توجه به نتایج تحقیقات انجام گرفته، معلوم میشود وقتی انگیزش درونی حفظ شود، خلاقیت نیز حفظ خواهد شد.
4ـ افزایش سرعت واكنش: غنی بودن آموزش و پرورش، توسعه اطلاعات و افزایش سرعت واكنش افراد نسبت به انگیزههای محیطی بركیفیت خلاقیت میافزاید.
5ـ افزایش حل مساله و تصمیمگیری: اگر بتوانیم قدرت تصمیمگیری و مهارت حل مساله را به گونهای تلفیق نماییم به حصول تفكر خلاق كمك نمودهایم و زمینههای لازم برای پرورش خلاقیت را فراهم آوردهایم.
6ـ اعتماد به نفس و نترسیدن از ابراز عقاید: اگر شخصی از اعتماد به نفس كافی برای ارائه افكار و عقاید به خود برخوردار باشد و از تمسخر و افكار منفی دیگران نهراسد، خلاقیت او افزایش مییابد. قدرت تفكر خلاق از نگاه آدمی به فراسوی تجارب و خارج كردن خود از بنبستها و محدودیتها ریشه میگیرد و فرد را از حالت خشك و قالبی گذشته به سوی اندیشههای آزاد و ارائه نظریه متفاوت سوق میدهد.
آموزش و پرورش و خلاقیت
از آنجا كه دانشآموزان مدت زیادی را در مدرسه سپری می کنند و تجارب زیادی را در مدرسه فرا میگیرند، میتوان مدعی شد آموزش و پرورش و مدرسه نقش مهم و اساسی در تحقق خلاقیت در دانشآموزان برعهده دارند.از این رو آموزش و پرورش باید سعی كند به طرق گوناگون زمینههای پرورش و بروز خلاقیت در دانشآموزان را فراهم آوردو بدین ترتیب موجب پرورش مهارتهای شهروندی دانش آنان شود.
برخی از روشهایی كه آموزش و پرورش برای پرورش خلاقیت دانشآموزان میتواند از آنها بهره جوید عبارتند از:
ـ به دانشآموزان باید فهماند اطلاعات موقتی، غیركامل و غیردقیق تلقی شوند و اینكه هرتجربه در نتیجه مواجهه با اطلاعات ایجاد شده است.
ـ دانشآموزان باید باور كنند كه میتوانند در به وجود آوردن اطلاعات سهیم باشند.
ـ دانشآموزان باید باور كنند كه آنها اجازه سوال و انتقاد دارند. آنها باید همواره به اظهار داشتن عقاید خویش ولو بر خلاف معلم تشویق شوند و بیاموزند كه فقط آن عقیدهای قابل پذیرفتن است كه مستدل و مستند باشد.
ـ در اغلب آموزشهای سنتی، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارتهای ارائه شده از سوی معلم قرار می گیرند و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزییات پیش میروند ولی در آموزش خلاقانه فراگیرنده نقش فعال ایفامی کند و مربی به جز در كلیات در جهت اصلی آموزش نقش تعیین كنندهای ندارد.
ـ دانشآموزان باید به مجموعهای غنی و ارزنده از اطلاعات دسترسی داشته باشند. تجهیز مدارس به كتابخانهها و پایگاههای اطلاعاتی میتواند منابع این اطلاعات را در اختیار دانشآموزان قرار دهد.
ـ خلاقیت از طریق آزمایش، تجربه و كندوكاو توسعه مییابد. بنابراین زمینهها و كسب تجربه و انجام آزمایش و ایجاد كنجكاوی را باید برای دانشآموزان فراهم کرد و آن را مورد حمایت قرار داد.
ـ برنامههای آموزش و محتوای مطالب حتیالامكان باید در جهت رشد و توسعه فكر واگرا به جای تفكر همگرا باشند.
ـ شناخت علایق و انگیزههای عاطفی و غیرعاطفی هر یك از فراگیرندگان برای پیشبرد امر آموزش خلاقیت اساسی و ضروری است، زیرا انگیزه و علاقه نقش مهم و اساسی را در بروز خلاقیت ایفا میكند.
ـ مباحث و فنون مطرح شده در هر مرحله آموزش باید كاربردهای علمی و ملموس در كار و زندگی فرد داشته باشد.
منبع: روزنامه اطلاعات
نویسنده:فاطمه میرزائی
هنرستان کاردانش شهید منفرد گراش